من خوبم. من خوبم. من خوبم. می‌توانم همینجا هزار بار بنویسم که من خوبم اما آدم‌ها خسته‌کننده‌اند. زندگی سخت است و روزمرگی کسالت‌بار کلمنتاین. خیابانی که هر روز بر رویش قدم می‌گذارم و شهری که در آن ننفس می‌کشم بویِ لجن می‌دهد. فقط ادامه می‌دهی و می‌شوی امتدادِ بیهودگی؛ در روزگارِ افتخار به این بیهودگی‌ها و بطالت‌ها اما من شرمسارم. اما من هنوز احساس می‌کنم جایی کم گذاشته‌ام. ادامه. امتداد. بیهودگی. نه برای این که دلیلی داشته باشم. نه. اتفاقا صرفا به این خاطر که دیگر دلیلی ندارم. آدم هایی که مرا می‌شناسند یک جور دیگر نگاهم می‌کنند و من هیچ چیز عجیبی در خودم پیدا نمی‌کنم. همه چیز در روتین‌ترین حالت خود جریان دارد. تمام این نفس کشیدن‌ها و زندگی‌ها و آدم‌ها. همه چیز. من کمی خسته‌ام. کمی ناامید و کمی عادت نکرده کلمنتاین. به هیچ عادت نکردم. نه به نبودش. نه به این بیهودگی، نه به این زندگی لعنتی و نه به این خنجری که هر روز قلبم را خراش می‌دهد. برای حرف نزدن با تمام آدم‌ها، تنها دو کلمه دارم: من خوبم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه مطالعات اجتماعی دوره اول نقده ايناز چت|چت ايناز |چت|آيناز چت موسسه آموزش عالی صحیفه سجادیه رساله حقوق Mary گردشگری Security & Hack حرف نگفته یک دانشجوی پزشکی