برف چه خواهد کرد با این کهنه‌زخم‌ِ عیمقِ در هر به‌ چاقورسیده‌استخوان، ریشه دوانده؟ مسیحایِ سپیدِ سرمایش، نفسی تازه بر مرده‌قلبم خواهد داد یا بهمنِ خوشِ خاطراتش خواهد زدود از تمام دل و جانم، یادِ تمامِ آن سرد‌‌زمستان‌هایِ تاریکِ بی‌درمان را. چیزی نیستم جز فروپاشی میان این و آن؛ رفت‌وآمدِ مکررِ میانِ پژمردگی روح و فرسایشِ تن. چیزی نیستم جز ضرورتِ کلمه‌وار از حلقومی خارج شدن و عدم تمایلِ روایت‌ها به بیان. برف چه خواهد کرد با این کهنه‌زخمِ عمیق؟ برف، لمسِ من با سرانگشتِ سردِ تو، امضایِ هنوز بودنت و لهجه‌بوسه‌ات؛ آبرویِ همیشه دوست داشتنت، همیشه دوست داشتنم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

mehdisadeghi دانلود فیلم و سریالهای روز دنیا دندانپزشکی در مشهد بانــــو سنجش کلاله اشتراک مطالب Robin ـصــــــراطــ world seishin kyokushin kerman