آبروی باد اگر سمباده بر یاد بکشد، وای من که چه تو را از یاد من خواهد برد؟ وای که هر باد و برف و بورانی زخمه‌ای جدیدم می‌زند از عمق زخم تو. وای من که هر گریه‌ی آسمانم، آبستن از بخار خیس تن توست. وای من که از یادت نمی‌بَرم و نمی‌بُرم. وای من که دریغم از مرهمی برای یادت. وای من که از بی‌پناهی تو پناه بر شعر و الکل و سیگار و بیهودگی روزگار. وای من که مبتلای تو و اسیر بطالت بی‌تو. وای من که خشکه خشکه تکه‌های لبم زنده به بوسه‌باران لب‌هایت. وای من که زخمت تسکین نمی‌داند، التیام نمی‌فهمد، تسلی نمی‌یابد. وای من که دستانم در حسرت آغشته شدن به بوی تن تو. وای من که درمان نمی‌خواهم، نام دردم را بگو.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روابط بین الملل چوب آسیا تابلو سازی صندوق قرض الحسنه نسل فردای اصفهان متخصص دندانپزشکی اطفال در تهران دکتر امیر نیکخواه Rodney Jerry